قلب چوپون فکر نی بود ...

ساخت وبلاگ
صنعت مهاجرت مثل خیلی از صنایع تجاری دیگه توش از یه حربه ی ناجوانمردانه استفاده می کنه: عدم کفایت و رضایت!بسته به موقعیت شخص مورد نظر، کاری می کنند که تا جای ممکن احساس کنی اینجا اوضاعت خوب نیست، این اولین قدمه برای ایجاد نارضایتی ... بعد از اون بسته به شرایطی که برای دفتر مهاجرتی اوکیه، تو رو سوق میدن به سمتی که راحت تره براشون یا قرارداد دارن یا هر قصه ی دیگه ای که من و شما ازش بی خبریم. خیلی مهمه که تو احساس عدم کفایت رو داشته باشی تا اونها در صورت اوکی نشدن کار تو متحمل هیچ هزینه ی جانبی ای نشن! ...و سوال مهم اینکه، چرا من باید در جایی که خاک منه و توش ریشه دارم احساس نارضایتی م اونقدر بالا بره که چشمم روی تمام داشته های خوبم بسته بشه و چنان احساس تلخ و ناخوشایندی داشته باشم که حاضر باشم تمام داشته ها و اندوخته ها و نتایج زندگیم رو بدم به یه عده ای که منو ببرن به جایی که توش همیشه یه مهمانم و باید دوباره یه تلاش مضاعف کنم که زندگی رو از نو بسازم و بلکه برسم به همون چیزایی که به تمامشون چوب حراج زدم و برای آرزوی این زندگی جدید به بادشون دادم.من با اقلیت های زیر ده درصدی که با رفتنشون واقعا به زندگی های عالی تری می رسند کاری ندارم، با اون اکثریتی کار دارم که از مهاجرت شاید فقط ایگوهاشون ارتزاق و ترس هاشون اطفاء بشه من بابِ اینکه دیگران حسرتِ زندگی اونا رو به واسطه ی بودنشون در یه کشورِ خارجی می خورند و همین نیروی پیشران اونها میشه در ادامه دادن و ادامه دادن حتی بدونِ رضایت ...چی میشه که یه عده مثل شوهر دوست من با اونهمه تخصص و توانمندی می مونه و با همه ی سختی های موندن می جنگه و از قدرت و دانشش اینجا برای ساختن استفاده می کنه و با همه ی قدرنشناسی ها و آزارها کنار میاد و تحمل قلب چوپون فکر نی بود ......
ما را در سایت قلب چوپون فکر نی بود ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : laleh875 بازدید : 19 تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1402 ساعت: 13:12